هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

این سخن ورد زبانها افتاد(دیدی اخر علی از پا افتاد)(بر دشمن و قاتلین بی بی حضرت زهرا (س) لعنت )
هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

این سخن ورد زبانها افتاد(دیدی اخر علی از پا افتاد)(بر دشمن و قاتلین بی بی حضرت زهرا (س) لعنت )

مروری بر وقایع تلخ و مصایب پس از شهادت رسول الله (ص)

مروری بر وقایع تلخ و مصایب پس از شهادت رسول الله (ص)



۱) تهدید عمر به آتش زدن خانه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) :

عده‌ای از بیعت سرپیچی کرده بودند و در نزد علی در خانه فاطمه‌ جمع شده بودند. پس ابوبکر عمر را به دنبال آنها فرستاد. و این هنگامی بود که حضرت علی و زبیر برای مشورت در امر خلافت نزد حضرت زهرا رفت و آمد می کردند عمربن خطاب با خبر شد و گفت:(( ای دختر رسول خدا! به خدا در نزد ما کسی محبوبتر از پدرت نیست و پس از او محبوبترین تویی! و به خدا قسم این امر مرا مانع نمی شود که اگر علی و زبیر نزد تو جمع شوند دستور دهم که خانه را با آنها به آتش بکشند. ))اسلم گفت: چون عمر از نزد فاطمه بیرون رفت حضرت علی و زبیر به خانه برگشتند. پس فاطمه فرمود: (( می دانید که عمر نزد من آمد و به خدا قسم یاد کرده اگر شما ( بدون اینکه با ابوبکر بیعت کنید ) به خانه برگردید خانه را با شما آتش می زند؟؟ و به خدا سوگند که او به سوگندش عمل خواهد کرد.(۱)

۲) آمدن عمر با آتش به سوی خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) :

ابوبکر به علی پیام فرستاد تا با وی بیعت کند اما علی نپذیرفت. پس عمر با مشعلی آمد. فاطمه ناگاه عمر را با مشعلی در خانه اش یافت. پس فرمود:(( یابن خطاب اتراک محرقا علی بابی؟! قال نعم. ))ترجمه: (( یابن خطاب! آیا من نظاره گر باشم و حال آنکه تو در خانه ام را بر من به آتش می کشی؟ عمر گفت: بلی . . . ))(۲)

۳) هجوم عمر و عده ای به در خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) :

اسامی تعدادی از افراد که به خانه فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) هجوم آوردند.(( عمربن خطاب، خالدبن ولید، عبدالرحمن بن عوف، ثابت ابن عمیس شماس، زیدن بن لبید، سلمة بن سالمة بن وقش، زیدبن ثابت، اسیربن حضیر))علمای اهل سنت نوشته اند:(( همه افراد داخل خانه بیرون آمدند مگر علی که گفت : من قسم خورده‌ام که در خانه بمانم تا قرآن را جمع‌آوری کنم. عمر قبول نکرد ولی اعتراض فاطمه باعث شد تا عمر برگردد. او برگشت و ابوبکر را تحریک کرد تا پیگیر مسئله باشد و او قنفذ غلام خود را چندین بار دنبال علی فرستاد ولی جواب منفی شنید. بالاخره عمر با جمعی از مردم به خانه فاطمه رفتند. تا فاطمه صدای آنها را شنید، ناله کرد. ای پدر، یا رسول الله، بعد از تو عمربن خطاب و ابوبکر بن ابی قحافه چگونه با ما رفتار می‌کنند. ))(۳)

۴) تذکر به عمر! و بی اعتنایی او در آتش زدن خانه:

عمر به خانه علی و فاطمه رسید و آنها را صدا زد اما آنها اعتنایی نکردند و از خانه خارج نشدند. عمر هیزم خواست و گفت : سوگند به خدایی که جان عمر در دست اوست یا بیرون می‌آیید و یا خانه را با اهلش به آتش می‌کشم.به عمر گفتند: یا اباحفص! فاطمه در این خانه است، حتی اگر فاطمه داخل خانه باشد؟ عمر جواب داد. (( اگر چه فاطمه باشد ))و نیزمقاتل ابن عطیه می‌نویسد : (( هنگامی که ابوبکر از مردم با تهدید و شمشیر وزیر بیعت گرفت، عمر، قنفذ و جماعتی را به سوی خانه علی و فاطمه فرستاد و عمر بر خانه فاطمه هیزم جمع کرد و در خانه را آتش زد. ))(۴)

۵) گریه فاطمه و به زور بیرون کشیدن حضرت علی از خانه و تهدید او به قتل:

در روایات اهل سنت آمده است که:(( . . . تا آنکه ( عمر و اصحابش ) پشت درب خانه فاطمه جمع شدند و دق الباب کردند. پس چون مردم صدای فریاد و گریه فاطمه را شنیدند در حالی که گریه می کردند متفرق شدند لکن عمر و اصحابش همانجا ماندند پس علی را با زور از خانه خارج کرده و او را به طرف ابوبکر کشاندند پس به او گفتند بیعت کن! علی گفت: اگر بیعت نکنم چه می کنید؟ گفتند: اگر بیعت نکنی به خدایی که جز او خدایی نیست گردنت را خواهیم زد؟! ))(۵)

۶)لگد عمر بر حضرت زهرا (سلام الله علیها):

ابن ابی دارم که ذهبی وی را (( الامام الحافظ الفاضل . . کان موصوفا بالحفظ و المعرفه )) خوانده، نقل کرده است:(( ان عمر رفس فاطمه حتی اسقطت بمحسن ))ترجمه: (( عمر لگدی بر حضرت زهرا زد تا محسن سقط گردید. ))و او این حدیث را مورد تقریر و تایید خود قرار داده است.(۶)



۷) شهادت حضرت محسن (علیه السلام):

عبارات و احادیث مختلفی از علمای اهل سنت در این قسمت نقل شده که دو نمونه از آن ها را عینا نقل می کنیم و برای بقیه آدرس کتاب موردنظر را می نویسیم. قابل ذکر است که برخی از جاها (( علت شهادت حضرت محسن ضربه قتفذ و برخی از جاها ضربه عمر)) ذکر شده است:ابن شهرآشوب سروی نقل می کند:(( فرزندان فاطمه عبارتند از حسن و حسین و زینب و ام کلثوم و همانا محسن که از ضربه قنفذ عدوی کشته شد. ))مسعودی در اثبات الوصیه می نویسد:(( . . آنان در هجوم به خانه فاطمه سیده زنان را در پشت درب چنان فشار دادند که محسن را سقط کرد. ))و نظام معتزلی معتقد است که بدون شک عمر در روز بیعت چنان فاطمه را زد که محسن را از شکم انداخت.(۷)

8) غضب حضرت زهرا (سلام الله علیها) بر ابوبکر:

علمای اهل سنت نقل کرده اند که حضرت زهرا فرمودند:(( آنان ( ابوبکر و عمر ) جرمی مرتکب شدند که خدا خود بازخواستشان می کند و آنان را به حساب می کشد. ))(۸)و از دیگر مطالبی که گواه خشم و غضب حضرت فاطمه بر ابوبکر و عمر و . . . می باشد خطبه ایشان در مسجد است که فرمودند:(( . . . ای پسر ابوقحافه ( ابوبکر ) آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارث نبرم! عجب افترای بزرگی و چه بدعتی است که در دین می گذارید؟ . . . به زودی خواهید دید که هر خبری را جایگاهی و هر مظلومی را پناهی خواهد بود. ))(۹)

و نیز در کتب مختلف اهل سنت نقل شده است که:(( . . . فوجدت فاطمه علی ابی بکر فی ذلک فهجرته فلم تکلمه حتی توفیت . . . ))ترجمه: (( فاطمه بر ابوبکر غضب نمود. پس با وی قهر کرد و با او سخنی نگفت تا وفات کرد. ))(۱۰)

۹)نفرین ابوبکر توسط حضرت زهر (سلام الله علیها):

ابن قتیبه در کتاب الامامه و السیاسه ص ۱۴ می نویسد حضرت زهرا خطاب به ابوبکر فرمودند:(( و الله لأدعون علیک فی کل صلاه أصلیها ))ترجمه: (( به خدا سوگند در هر نمازی که بخوانم تو را نفرین می کنم. ))و نیز علمای اهل سنت در کتب خودشان نقل کرده اند که حضرت زهرا خطاب به آن دو نفر فرمودند:(( إنی أشهد الله و ملائکته أنکما أسخطتمانی و ما أرضیتمانی لئن لقیت النبی لأشکونکما ))ترجمه: (( خداوند و ملائکه او را شاهد و گواه می گیرم که شما دو نفر ( ابوبکر و عمر ) مرا به غضب آوردید و رضایت مرا فراهم نکردید. اگر پیامبر را ملاقات کنم از شما شکایت خواهم کرد. ))(۱۱)

۱۰) غضب حضرت زهرا بر ابوبکر و عمر و اجازه ندادن به آن ها برای شرکت در تشییع جنازه و دفن شبانه او:

و باز علمای اهل سنت نقل کرده اند که:(( فلما توفیت دفنها زوجها علی لیلا و لم یوذن بها ابابکر و صلی علیها ))ترجمه: (( هنگامی که فاطمه وفات کرد همسرش او را شبانه دفن کرد و ابوبکر را خبردار نکرد و به او اجازه خواندن نماز بر او را نداد. ))و در کتابهای دیگر که آدرس داده می شود باز یا مشابه و یا عین همین مطلب نقل شده است.(۱۲)

۱۱) اعتراف ابوبکر به این جنایت عظیم:

در این قسمت به گفته های خود ابوبکر که به انجام این جنایت اعتراف کرده می پردازیم:متقی هندی می گوید ابوبکر گفت:(( ای کاش به خانه فاطمه حمله ور نشده بودم و آنجا را به حال خود وا می گذاشتم اگر چه علیه من پیمان جنگ می بستند. ))و در آدرس هایی که در پایین می آوریم مشابه همین عبارات و یا عین عبارات ایوبکر ذکر شده است.(۱۳)

پی نوشت:

(۱)کتاب المصنف ابن ابی شیبه ج ۷ ص ۴۳۲ حدیث ۳۷۰۴۵٫/سیوطی مسند فاطمه ص ۳۶٫/ابن عبدالبر در کتاب الاستیعاب ج۳ ص ۹۷۵/تاریخ طبری ج ۱ ص ۱۱۱۸٫/الامامه و السیامه، ابن قتیبه، ج ۱ ص ۲۰-۱۹/ازالة الخلفا، دهلوی هندی، ج ۳۶۲/۲/عقدالفرید، ابن عبدربة المالک، ج ۲ فصل سقیفه/تاریخ ابن اثیر، ج ۲ ص ۳۳۵٫/شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۲ ص ۵۶ چاپ بیروت از قول جوهری عالم قرن ۴ و صاحب کتاب (( السقیفه و فدک ))

(۲)تاریخ ابی الفداء ج ۱ ص ۱۵۶٫/عقدالفرید، ابن عبدربه ج ۳ ص ۶۴ چاپ مصر./کنز العمال ج ۱۳ ص ۱۴۰ که همین موضوع را تایید می کند./انساب الاشراف ج ۱ ص ۵۸۶حدیث ۱۱۸۴٫/اسماعیل عماد الدین در کتاب (( المختصر فی اخبار البشر )) ج ۱ ص ۱۵۶ چاپ مصر.

(۳)عقدالفرید، ج ۲۸ ص ۳۲۲ و ج ۳ ص ۱۶۳/تاریخ ابن شحنه، ج۷ ص ۱۶۴٫/الامامه و السیاسة، ج ۱ ص ۱۳٫/اعلام النساء، ج ۳ ص ۱۲۰۷٫/شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱ ص ۱۳۴ و ج ۲ ص ۱۹٫/اثبات الوصیه مسعودی ص ۱۲۳/الملل و النحل ج ۱ ص ۵۷ چاپ بیروت که عقیده نظام را در این رابطه بیان کرده است.

(۴)اعلام النساء عمر رضا کحاله چاپ بیروت در قسمت حرف فاء ذیل نام فاطمه/الریاض النضره محب طبری ج ۱ ص ۱۶۷ و ۳۴۱٫/ تاریخ الخمیس دیار بکری ج ۱ ص ۱۷۸٫/الامامه و السیاسه ابن قتیبه ج ۱ ص ۱۲٫/ الامه و الخلافه مقاتل ابن عطیه ص ۱۶۰

(۵)الامامه و السیاسه، ابن قتیبه ج۱ ص ۱۳٫/اعلام النساء، عمررضا کحاله ج ۴ ص ۱۱۵٫/انساب الاشراف بلاذری ج ۱ ص ۵۸۷٫/اثبات الوصیه مسعودی ص ۱۴۲٫/شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید معتزلی ج ۶ ص ۴۸٫/السیره النبویه ابن کثیر ج ۴ ص ۴۹۵٫/السقیفه و الخلافه عبدالفتاح عبدالمقصود ص ۱۵٫

(۶)سیر اعلام النبلاء ج ۱۵ ص ۵۷۸/اثبات الوصیه مسعودی ص ۱۴۲ تحت عنوان حکایه السقیفه.

(۷) کتاب المناقب ج ۳ ص ۱۳۲ به نقل از کتاب (( المعارف )) ابن قتیبه دینوری/اثبات الوصیه مسعودی ص ۱۴۲٫/(( الملل و النحل )) شهرستانی ج ۱ ص ۵۷ چاپ بیروت./ذهبی در کتاب المیزان الاعتدال ج ۱ ص ۱۳۹ رقم ۵۵۲٫/صفدی در الوافی بالوفیات ج ۶ ص ۱۷٫/الاسفرائینی التمیمی در الفرق بین الفرق ص ۱۰۷٫/الحمویی الجوینی الشافعی در فرائد السمطین ج ۲ ص ۳۵٫/ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه ج ۱۴ ص ۱۹۲ چاپ بیروت.

(۸)تاریخ خلفا ابن قطیبه ج ۱ ص ۱۹٫

(۹)بلاغات النساء ابوالفضل احمد ابن ابی طاهر متولد ۲۰۴ ص ۲۳ و ۲۴ چاپ بیروت./ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۴ ص ۷۸٫/المناقب احمد ابن موسی که سند آن منتهی به عایشه است./السقیفه ابوبکر احمد بن عبدالعزیز جوهری که به سندهای مختلف این خطبه را نقل کرده است.

(۱۰)بخاری ج ۵ ص ۱۷۷ چاپ احیاء التراث وج ۳ ص ۳۸ کتاب المغازی و نیز در ج ۲ ص ۵۰۴ کتاب الخمس مشابه همین عبارت آمده است./سنن الکبری بیهقی ج ۶ ص ۳۰۰ چاپ بیروت./و نیز در کتاب مسلم ج ۴ ص ۳۰ کتاب الجهاد و السیر مشابه همین آمده است. و ج ۱ ص ۷۲ و ج ۵ ص ۱۵۳/کفایه الطالب گنجی شافعی ص ۲۲۵٫/تیسیر الوصول الی جامع الاصول شیبانی ج ۱ ص ۲۰۹٫/الکامل فی التاریخ ابن اثیر ج ۲ ص ۱۲۶٫/تاریخ الرسل و الملوک ج ۲ ص ۴۴۸٫/شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۱ ص ۱۲۲٫/مروج الذهب مسعودی ج ۲ ص ۱۴۴٫/تنبیه و الاشراف ص ۲۵۰٫/الصواعق المحرقه ابن حجر الهیثمی ج ۱ ص ۱۲٫/ الاستیعاب ابن عبد البر ج ۲ ص ۱۴۴٫/تاریخ الخمیس الدیار البکری ج ۱ ص ۱۹۳٫/الامامه و السیاسه ابن قتیبه ج ۱ ص ۱۴٫/البداء و التاریخ المقدسی ج ۵ ص ۶۶

(۱۱)الامامه و السیاسه ابن قتیبه ص ۱۴٫/کفایه الطالب گنجی شافعی باب ۹۹٫

(۱۲)کتاب بخاری ج ۳ ص ۳۶ و ج ۵ ص ۹ و ج ۷ ص ۸۷٫٫/کتاب مسلم ج ۳ ص ۱۳۸۰ چاپ مصر./المصنف حافظ عبدالدین محمد بن ابی شیبه ج ۴ ص ۱۴۱٫/شذرات الذهب ابی فلاح الحنبلی ج ۱ ص ۱۵ چاپ قاهره./الثغور الباسمه سیوطی ص ۱۵ چاپ بمبئی./تاریخ ابی ذرعه عبدالرحمان بن عمرو الدمشقی ج ۱ ص ۲۹۰ چاپ دمشق./شرح نهج البلاغه این ابی الحدید ج ۶ ص ۵۰٫/تاریخ یعقوبی ج ۲ ص ۱۱۵٫/اکمال الرجال خطیب تبریزی ص ۷۳۵ چاپ دمشق./انسان العیون الشهیره بالسیره الجلیه شیخ علی ابن برهان الدین شافعی ج ۳ ص ۳۶۱ چاپ قاهره./سنن الکبری بیهقی ج ۴ ص ۲۹ چاپ حیدر آباد./مقتل الحسین ابوالموید موفق ابن احمد ص ۸۳٫/مجمع الزوائد الهیثمی ص ۲۱۱٫/طبقات الکبری ابن سعد ذهبی ج ۲ ص ۱۲۸ چاپ بیروت./تهذیب الاسماء حافظ النوری ج ۲ ص ۳۵۳٫/حلیه الاولیاء ابی نعیم اصفهانی ج ۲ ص ۴۲ چاپ مصر.

(۱۳)کنز العمال ج ۵ ص ۶۳۱٫/تاریخ الامم و الملوک ابن جریر طبری ج ۲ ص ۶۱۹٫/ مروج الذهب مسعودی ج ۲ ص ۱۹۴٫/المعجم الکبیر طبرانی ج ۱ ص ۶۲٫/شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۲ ص ۴۷٫/ازاله الخلفاء دهلوی هندی ج ۲ ص ۲۹٫/میزان الاعتدال ذهبی ج ۲ ص ۲۱۵٫/لسان المیزان ابن حجر عسقلانی ج ۴ ص ۲۱۹٫/الامامه و السیاسه ابن قتیبه دینوری ج ۱ ص ۱۸٫/۱۰-الاموال حافظ ابوعبید ص ۱۹۴٫ منبع :سایت سنت

ایام الله فاطمیه تسلیت باد

سلام بر بانویی که زمین و زمان در اختیار اوست

سلام بر بانویی که خداو ند از او خشنود است

سلام بر بانویی که تا او خوشحال است خداوند نیز خوشحال است

سلام بر بانویی که تا غضب کند خداوند نیز غضبناک می شود 

سلام بر بانویی که غریبانه به شهادت رسید 

و سلام و سلام و سلامها بر آن سلاله پاک نبی که از ظلم و جور زمانه خویش هنوز در غربت و تنهای خود ماند اما در دل هر عاشق یک حرم فاطمه است

و سلام بر فاطمیه ...

از بــیـت آل طـاهـا(ص) آتـــش کــشــد زبـانــه **گــوئی شــده قـ

از بــیـت آل طـاهـا(ص) آتـــش کــشــد زبـانــه **

 گــوئی شــده قـــیـامـت بـر پـا درون خــانــه **

 برپاست شور محـشر از عـتـرت پـیـمبـر(ص) **

 خـلــقـنـد مـات و مـبـهـوت از گـردش زمانـه **

 اهریمنان نمودند خون قلب مـصـطفی(ص) را **

 در مـنـظـر خـلایـق بـی جــرم و بــی بـهــانـه **

در پــشــت در فــتــاده ام الائـــمـــه(س) از پـا **

دارد فـغــان ز دشـمـن آن گـــوهــر یـگــانـه **

زیـنـب(س) بـه نـاله گـویـد کـشـتـند مــادرم را **

ایـن یک ز ضـرب سـیـلی آن یک ز تـازیانه **

 در خون فتاده زهرا(س) چون مرغ نیم بسمل *

 مـحـسـن(ع) فـتاده چـون گـل پر پر در آستانه **

 در پشت زانـوی غم پژمان نشسته حـیـدر(ع) **

 مانده حـسـیـن مظـلوم(ع) حیران در آن میانه **

از نقش خون و دیوار پرسد ز حال زهرا(س) **

 وز زخــم سـیـنـه گـیـرد از مــیــخ در نشـانه **

 دارد حــســن(ع) شـکـایـت از کـیـنـه مغیره(ل) **

 ریـــزد ز دیـــدگـــانـــش یــاقـــوت دانـه دانـه **

بـا پـهـلـوی شـکـسـته چون مـرغ بـال بسته **

 زهـرا(س) بـه خـون نـشسـته در کـنج آشیانه **

از بــیـت آل طـاهـا(ص) آتـــش کــشــد زبـانــه **گــوئی شــده قـ

از بــیـت آل طـاهـا(ص) آتـــش کــشــد زبـانــه **

 گــوئی شــده قـــیـامـت بـر پـا درون خــانــه **

 برپاست شور محـشر از عـتـرت پـیـمبـر(ص) **

 خـلــقـنـد مـات و مـبـهـوت از گـردش زمانـه **

 اهریمنان نمودند خون قلب مـصـطفی(ص) را **

 در مـنـظـر خـلایـق بـی جــرم و بــی بـهــانـه **

در پــشــت در فــتــاده ام الائـــمـــه(س) از پـا **

دارد فـغــان ز دشـمـن آن گـــوهــر یـگــانـه **

زیـنـب(س) بـه نـاله گـویـد کـشـتـند مــادرم را **

ایـن یک ز ضـرب سـیـلی آن یک ز تـازیانه **

 در خون فتاده زهرا(س) چون مرغ نیم بسمل *

 مـحـسـن(ع) فـتاده چـون گـل پر پر در آستانه **

 در پشت زانـوی غم پژمان نشسته حـیـدر(ع) **

 مانده حـسـیـن مظـلوم(ع) حیران در آن میانه **

از نقش خون و دیوار پرسد ز حال زهرا(س) **

 وز زخــم سـیـنـه گـیـرد از مــیــخ در نشـانه **

 دارد حــســن(ع) شـکـایـت از کـیـنـه مغیره(ل) **

 ریـــزد ز دیـــدگـــانـــش یــاقـــوت دانـه دانـه **

بـا پـهـلـوی شـکـسـته چون مـرغ بـال بسته **

 زهـرا(س) بـه خـون نـشسـته در کـنج آشیانه **

ز آن روزی که سیلی خورد زهرا

ز آن روزی که سیلی خورد زهرا

سیه شد روزگار اهل معنا

شنیدم ز عارفی که می فرمود

حکم فرج را کند زهرای سیلی خورده امضا

دیدم که ازپس در ، پهلوی من شکسته است

فریاد من در آنجا ، علی علی علی بود

بر روی سینه ی من ، با میخ در نوشتند

این جرم گفتن علی علی علی بود

من هم زخون سینه ، بر روی در نوشتم

تنها گناه زهرا ، علی علی علی بود