هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

این سخن ورد زبانها افتاد(دیدی اخر علی از پا افتاد)(بر دشمن و قاتلین بی بی حضرت زهرا (س) لعنت )
هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

این سخن ورد زبانها افتاد(دیدی اخر علی از پا افتاد)(بر دشمن و قاتلین بی بی حضرت زهرا (س) لعنت )

چرا امیرمؤمنان علی (ع) در کعبه متولد شد؟


               


یکی از پرسشهایی که درباره ولادت امام علی علیه‌السلام این است که «علت به دنیا آمدن امام علی (ع) در کعبه چه بوده است؟»

توضیح درباره پاسخ این پرسش را در سه محور مورد اشاره قرار می‌دهیم.

 

الف. جریان ولادت امیر مؤمنان علیه‌السّلام

در منابع متعدد آمده است که عباس بن عبدالمطّلب و عده‌ای دیگر در مقابل خانه کعبه در مسجد الحرام نشسته بودند که ناگهان فاطمه بنت اسد که درد زایمان فرزند او را ناراحت کرده بود،‌ پدیدار گشت و نزد خانه آمد و گفت: پروردگار من ایمان دارم به تو و به همه پیامبران و کتاب‌هایی که از سوی تو آمده و گفتار جدم ابراهیم خلیل را تصدیق دارم و به او که این خانه کعبه را بنا کرد، پروردگارا به حق همان کسی که این خانه را بنا کرد و به حق این نوزادی که در شکم من است، ولادت او را بر من آسان گردان.

ناگهان دیدند قسمت پشت خانه کعبه شکافته شد و فاطمه به داخل خانه رفت و از دیدگاه ما پنهان گردید و دیوار خانه نیز مانند نخست به هم پیوست، ‌ما که چنین دیدیم خواستیم قفل در را باز کنیم، ولی در باز نشد.

 

این مطلب به سرعت در شهر پیچید، سه روز از این ماجرا گذشت و چون روز چهارم شد فاطمه از همان مکان بیرون آمد و علی ـ علیه‌السّلام ـ را در دست داشت و به مردم گفت: خدای تعالی مرا به زنان پیش از خود برتری بخشید، و من در خانه خدا رفتم و از روزی و میوه بهشتی خوردم و چون خواستم از خانه بیرون آیم، ‌هاتفی ندا کرد ای فاطمه نام این مولود را علی بگذار که خدای علیّ اعلی می‌فرماید: من نام او را از نام خود جدا کردم و او کسی است که بت‌‌ها را در خانه من می‌شکند. (محلاتی، سید هاشم، زندگانی حضرت امیرالمؤمنین،ج۱،ص۲۸، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه)

 

ب. جریان ولادت حضرت در منابع اهل سنّت

۱. حاکم نیشابوری در مستدرک، ج ۳، ص ۵۵۰، حکومت ۶۰۴۴ می‌گوید: در اخبار متواتر (اخباری که یقین آور است) آمده که فاطمه بنت اسد، امیر مؤمنان علی ـ علیه‌السّلام ـ را در درون کعبه به دنیا آورد. (الغدیر، نشر مرکز الغدیر، ج۶، ص۳۵ للدراسات الاسلامیه، ۱۴۱۶ ق)

 

۲. حافظ گنجی شافعی در کفایه المطالب، ص ۴۰۷، آورده است:

امیر مؤمنان علی ـ علیه‌السّلام ـ شب جمعه در ۱۳ ماه رجب در خانه خدا به دنیا آمد،‌ و هیچ کسی قبل از او و بعد از او در خانه خدا به دنیا نیامده است. (همان)

 

۳. شهاب الدین محمود آلوسی صاحب تفسیر روح المعانی، در کتاب: سرح الخریده الغیبه فی شرح القصیده العینیّه، تألیف عبدالباقی افندی عمری، در ذیل یکی از اشعار او می‌گوید: این مسأله که امیرمؤمنان علی ـ علیه‌السّلام ـ در خانه خدا به دنیا آمد مسأله مشهور و معروف است و در کتاب‌‌های شیعه و سنی نقل شده است. (همان)

بنابراین جریان تولد امیرمؤمنان حقیقتی است که نه تنها شیعه بلکه برادران اهل سنّت نیز به آن اذعان دارند که در کتاب شریف «الغدیر» به تفصیل آورده شده است.

 

ج. جلوه‌ای از اسرار ولادت حضرت در کعبه

امّا‌ اسرار این قضیه که چرا حضرت امیرمؤمنان در خانه خدا به دنیا آمده، ‌در برخی منابع درباره آن مطالبی مطرح شده که در اینجا بیان می‌‌شود:

۱. برخی از بزرگان اهل سنّت پس از بیان جریان تولد حضرت امیر ـ علیه‌السّلام ـ در کعبه گفته‌اند: این کرامت و بزرگی برای علی ـ علیه‌السّلام ـ است که در خانه خدا به دنیا آمده و تجلیل برای محل تولد او شمرده می‌شود. (همان، ج ۶، ص ۳۶ و ۳۷)

 

۲. آلوسی که قبلا نیز از او یاد شد (یکی از بزرگان اهل سنّت است) بعد از نقل جریان تولد حضرت در کعبه تعبیر لطیفی دارد که عین عبارت او آورده می‌شود که گفته است: «سبحان من یضع الاشیاء فی مواضعها و هو احکم الحاکمین». یعنی منزه است خداوندی که هر چیزی را در جایگاهش قرار می‌‌دهد و او بالاترین حکم کنندگان است. (همان)

 

آلوسی در ادامه گفته است:

گویا علی ـ علیه‌السّلام ـ نیز خواست تا در مورد خانه کعبه که موجب این افتخار برای او شده بود و در دل او متولد گشته بود جبران کند و به همین جهت بت‌ها را از روی خانه به زیر افکند، زیرا در پاره‌‌ای از اخبار آمده که خانه خدا به درگاه حق تعالی شکایت کرده و گفت: پروردگارا تا چه وقت در اطراف من این بت‌ها را پرستش کنند؟ و خدای تعالی به او وعده داد که آن مکان مقدس را از آن بت‌‌ها تطهیر کند. (همان)

 

۳. شیخ صدوق نیز در این باره گفته است: این که حضرت امیر ـ علیه‌السّلام ـ در کعبه به دنیا آمده، بزرگداشتی بود از جانب خدای متعال و اکرامی بود که نسبت به مقام شامخ و با عظمتش عنایت فرمود. (الارشاد، باب۱، ص۲، ترجمه سیدهاشم محلاتی، نشر انتشارات علمیه الاسلامیه)

 

۴. از صعصعه بن صوحان روایت شده که در واپسین لحظات زندگی علی ـ علیه‌السّلام ـ از حضرتش پرسید: تو برتری یا حضرت عیسی بن مریم؟ علی ـ علیه‌السّلام ـ فرمود: مادر عیسی در بیت المقدس بود، هنگامی که وقت ولادت عیسی فرا رسید، مریم ندائی شنید که بیرون شو، این جا عبادت‌گاه است نه زایشگاه، اما مادر من فاطمه بنت اسد، هنگامی که زایمانش نزدیک شد در حرم بود، دیوار کعبه شکافته شد و من آنجا متولد شدم و هیچ کسی دارای چنین فضیلتی نیست نه پیش از من و نه پس از من. (قزوینی، سیدکاظم، علی از ولادت تا شهادت، ص۱، قم، نشر علمیه، ۱۳۹۷ ق)

 

۵. و برخی دیگر گفته‌‌اند: … پیداست که خانه کعبه درب، داشته که از آن وارد شود. امّا این جا در خانه باز نشد، ‌بلکه دیوار کعبه شکافته شد تا دلیلی روشن‌تر و آشکار‌تر بر یک اعجاز باشد و برای این که بعدها نتوانند جریان را تصادفی و اتفاقی به حساب بیاورند، و جالب این جاست، با این که در خلال چندین قرن کعبه تجدید بنا شده است، هنوز هم اثر آن شکاف روی دیوار خانه وجود دارد و موضع شکاف را با نقره پر کرده‌اند و در قسمتی که معروف به مستجار است، ‌این اثر به طور آشکار دیده می‌شود و همیشه جمعیت انبوهی از حاجی‌ها به این قسمت پناه می‌برند و مشغول گریه و زاری و نیاز به درگاه خداوندند و حاجت می‌‌خواهند. (همان)

 

جمع بندی و نتیجه

از مجموعه مطالبی که در این پاسخ اشاره شد، چند نتیجه به طور یقین مشخص می‌‌شود:

 

اولاً: مسأله به دنیا آمدن امیرمؤمنان ـ علیه‌السّلام ـ در خانه خدا و کعبه معظمه جزء ‌مسلمات تاریخ است که نه تنها در منابع شیعه بلکه در منابع معتبر برادران اهل سنّت فراوان نقل شده که علامه امینی در الغدیر همه آن منابع را جمع‌آوری کرده است که قبلا اشاره شد.

و هم چنین نه تنها به گفته علمای شیعه بلکه به گفته بزرگان اهل سنّت جریان تولد امام علی ـ علیه‌السّلام ـ در میان خانه خدا (کعبه) با روایات متواتر (روایاتی که موجب یقین می‌شود) ثابت شده است.

 

ثانیاً: گرچه همه اسرار این قضیه به طور کامل برای هیچ کسی معلوم نخواهد بود، ‌امّا از مجموع سخنان بزرگان شیعه و سنی به خوبی معلوم می‌شود که این مسأله (در کعبه به دنیا آمدن) در واقع یک نوع اعجاز و کرامت برای حضرت امیر مؤمنان است و جزء خصایص و نعمت‌‌های الهی است که به گفته بزرگان اهل سنّت مانند آلوسی و حاکم نیشابوری و دیگران تنها نصیب حضرت امیرمؤمنان شده است و هیچ کسی نه قبل از علی و نه بعد از آن حضرت در کعبه به دنیا نیامده است.

لذا از کلامی که از آن دو عالم بزرگ (آلوسی و حاکم نیشابوری) قبلاً نقل شد: یکی شان این مسأله را به کرامت علی ـ علیه‌السّلام ـ و تجلیل محل تولد او یاد نمود و دیگر به این نکته اشاره کرده بود که در کعبه به دنیا آمدن فیضی بزرگ بود که شایسته بود علی ـ علیه‌السّلام ـ بدان فیض عظمی بار یابد.

و جالب‌تر از همه آن که آن گونه که در کلام خود امیرمؤمنان که قبلا بیان شد، حضرت عیسی ـ علیه‌السّلام ـ با این که یک پیامبر اولوالعزم بود، به هنگام تولدش به مادر او دستور داده شد از مسجد بیت‌المقدس بیرون شود، چون آن جا عبادتگاه است نه زایش‌گاه، امّا به هنگام تولد امیر مؤمنان، مادرش فاطمه بنت اسد به داخل کعبه و عبادتگاه رهنمون شده و از طریق شکافته شدن دیوار کعبه به صورت اعجازگونه به داخل آن راه داده می‌‌شود.

امّا این که در کعبه تولد و در مسجد شهادت نصیب آن حضرت می‌شود، گویای مقام و منزلت بسیار بالای آن حضرت است.

 

منبع: جهان نیوز

شیطان پرستی قدیمی و شیطان پرستی جدید


(بسم الله الرحمن الرحیم)

شیطان پرستی قدیمی

شیطان پرستی قدیمی استفاده از کمک شیطان در کارهای زیان آور و کمک به برخی پادشاهان در جنگ ها بوده است و حتی همسر پادشاه فرانسه در قرن 13 میلادی برای نجات شوهر خود از مرگ، مراسم شیطان پرستی قرون وسطایی را انجام داد. شیطان پرستی قدیمی اعتقاد دارد که شیطان وجود دارد و قدرت او عظیم ترین قدرت بر روی جهان است.

 سیر تاریخی شیطان پرستی

 

اصل شهوترانی و ارضای جنسی اصل لاینفک این مراسم است. شیطان پرستی قدیمی مخالف با مسیحیت و کلیسا است و در مراسم خود اعمال ضد مسیحیت را انجام می دهد. آنها به مسیحیت و کلیسا اعتقادی ندارند و آنها را عامل بدبختی مردم می دانند. آنها می گویند مسیح پیامبری بود که باید زمین را آباد می کرد و مردم را به راه راست می برد، اما تنها کاری که انجیل انجام داد، دروغگویی و رواج بدی در جامعه است. آنها قربانی انسان را امری ضروری برای آرامش و احترام به شیطان می دانند و در این میان دختربچه ها بهترین قربانی برای شیطان هستند. ریختن خون، در این مراسم نشان تقدس این مراسم است. انجام اعمال شهوترانی در این مراسم، اعمالی است که باید بدان پرداخته شود. چون در شیطان پرستی قدیمی ارضای جنسی یکی از مهمترین عوامل است و با توجه به اینکه شیطان پرستان قدیمی بدترین اعمال را برای مبارزه با خدا، مسیح و شیطان انجام می دادند، لذا امور جنسی نیز به بدترین نوع خود انجام می گرفت. آنها به جهنم اعتقادی نداشتند و می گفتند جهنم همین دنیایی است که در آن زندگی می کنیم. شیطان پرستان قدیمی شیطان را موجودی با هویت خارجی می دانند.

شیطان پرستی جدید

شیطان پرستی جدید در انگلستان به وجود آمد. شیطان پرستی جدید برخلاف شیطان پرستی قدیمی اعتقادی به وجود شیطان خارجی ندارد، بلکه شیطان پرستی جدید، شیطان را در طبیعت و وجود هر انسانی می داند و اعتقاد دارد این باطن هرکسی است که شیطان در آن وجود دارد. مراسم شیطان پرستی جدید، مراسمی برای دعوت از شیطان باطنی و حس اهریمنی درونی است که با اعمال جنسی، آرام و ارضا می شود. آنها جسم پرست هستند و اعتقاد دارند هر آنچه که وجود دارد، مدیون آلت تناسلی آدمیست و اینکه انسان باید کاملترین لذت جسمانی و جنسی را در این دنیا داشته باشد. آنها معتقد به زندگی پس از مرگ هستند و اینکه بعد از مرگ، روح کسانی که در دنیا لذت جسمانی لازم را نبرده اند به این دنیا برمی گردد و لذت جنسی خود را کامل می کند. در مراسم شیطان پرستی جدید، مخلوطی از اسپرم انسان به همراه ادرار به عنوان آب مقدس بر روی حاضرین پاشیده می شود. البته در شیطان پرستی جدید اعتقادی به قربانی کردن انسان و حتی حیوان وجود ندارد.

شیطان پرستی از نظر ایدئولوژی

شیطان پرستی جدید به خدا اعتقاد ندارد و شیطان را تنها نوعی کهن الگو(1)می داند و انسان ها را تنها در برابر خود مسئول می داند و اعتقاد دارد که انسان به تنهایی می تواند راه درست و غلط را تشخیص دهد. به همین دلیل این اعتقاد، بیشتر به عنوان یک اعتقاد فلسفی شناخته می شود. شیطان در این اعتقاد، نماد نیروی تاریکی طبیعت، طبیعت شهوترانی، مرگ و بهترین نشانه ی قدرت و ضدمذهب بودن است. این اعتقاد دارای شاخه های متعددی است. اما می توان گفت جز یکی دو نوع آن همگی دارای اصول زیر می باشند:
خدایی در شیطان پرستی وجود ندارد.
روح و جسم غیرقابل دیدن هستند و هیچ جنگی بین عالم خیر و شر وجود ندارد.
خودپرستی: خدایی جز خود انسان وجود ندارد و هر انسانی خود یک خداست.
اعتقاد به اصالت ماده.
وابسته به راه چپ بودن در برابر راه راست که راه خدایی است.
ضد مذهب بودن خصوصاً مذاهبی که اعتقاد به زندگی پس از مرگ دارند.
عدم پرستش شیطان، زیرا شیطان جسم نیست و وجود خارجی ندارد.
اعتقاد به استفاده از لذت در حد اعلای آن. زیرا تمام خوشی دنیایی است و این خوشی ها بویژه لذات جنسی، پتانسیل لازم را برای کارهای روزانه آماده می کنند و به هر شکلی انجام آنها لازم و ضروری است.

  • پی نوشت ها :
  • 1.archetype
  • منبع مقاله :
  • مجیدی، سید محمدهادی، (1389)، جن، شیطان، روح در نگاه عارفان بزرگ، تهران: ماشی، چاپ دوم

خیانت دو باره به اهلبیت (علیه السلام )

در روز شهادت امام علی النقی (علیه اسلام ) آگاه ،


یا نا آگاه 


به امام خود خیانت کردید


اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ ، اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ ، وَشٰایَعَتْ وَبٰایَعَتْ وَتٰابَعَتْ عَلىٰ قَتْلِهِ ، اَللّٰهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً


بدانید با این کار خود شما جزء (و اخر تابع له علی ذالک ) و شما بودید که از او طبعیت کردید و در گمراهی فرو رفتید (ای حرامزاده گان )  




فروش کتاب اشعار خواننده هتاک و ملعون و حرام زاده و سگ زاده شاهین نجفی در نمایشگاه کتاب تهران




بدانید با این کار خود مانند این است که کتاب آیات شیطانی آن ملعون را به فروش گذاشته اید




بدانید شما به قران ناطق خیانت کرده اید




بدانید شما به دین خدا خیانت کرده اید



  لینک خبر گزاری فارس





و جرم شما کمتر از خود ان ملعون نیست




و شما بودید که حرام خدا را حلال کردید

تحلیلی از چرایی پروژه توهین به امام هادی (ع)



در فضایی که عقلانیت و منطق حاکم باشد بی شک حق و حقیقت آشکار می شود، حال اگر صاحبان یک ایدئولوژی ببینند که در حال مقهور شدن در مقابل یک ایدئولوژی برتر هستند، باید برای تن ندادن به این شکست، فضای رقابت را از عقلانیت و منطق تهی کنند.
حسین مروتی؛ اوایل سال گذشته بود که در شبکه اجتماعی فیس بوک صفحه ای به نام «کمپین یادآوری امام نقی به شیعیان» ایجاد شد. نام و اثری از ایجادکنندگان صفحه وجود نداشت، ولی در جایی نوشته بودند: «کاری است از جوانان ایرانی گمنام، اما خلاق در سراسر دنیا و دیگر هیچ.»
در مرامنامه خودشان هم نوشته بودند: «ما نه به سفارتخانه‌های خارجی وابسته هستیم و نه در پایگاه اشرف زندگی می‌کنیم. نه از اسرائیل و عربستان پول می‌گیریم و نه آمریکا برای ما امکانات فراهم کرده است.»
با اینکه معلوم نبود آنها چه کسانی بودند، ولی رک و رو راست قسمتی از هدفشان را گفته بودند: «هدف شکستن تابوی تقدس دروغین دین اسلام با زبان طنز.»
کارشان را شروع کرده بودند. دهن کجی و توهین های زننده ای که خشم هر انسان دیندار و یا آزاده ای را برمی انگیخت. خودشان هم نوشته بودند: «این صفحه به مبارزه با خرافه پرستی در ایران اختصاص دارد. اگر شما شیعه متعصب هستید ممکن است مطالب این صفحه شما را آزار دهد.»
عصاره بسیاری از شبهاتی که در زمینه اسلام به گوش هر مسلمانی خورده بود را در طنزهایشان آوردند، جسارت کردند و با تمسخر نوشتند: «قال امام نقی: هیچ کس و هیچ چیز آنقدر مقدس نیست که نتوان با آن شوخی کرد.»
این هتاکی ها همچنان ادامه دارد … 

ادامه مطلب ...

دانلود دعای امام شناسی (زیارت جامعه کبیره )


شرح زیارت جامعه کبیره - آیت الله ضیآء آبادی

زیـارت حضـوری اسـت سـرشـار از معـرفـت و لبـریز  از ارادت،درپیشگاه پاکیزگانی که دعوتگران به حق اند و پناه راستین آدم وعالم .

 و زیارت جامعه صحیفه ای درخشان از همان  پـاکـان  و هـادیـان،یـادگـاری جاودان از مولایمان امام هادی علیه السلام

 این زیارت،‌وصفی متعالی اسـت از کمـالات و مقامات اهـل بیت رسـالـت .

متـنی متین است که می توان  آن را به هنگام تشرّف  به محضـر هـر یـک از امـامـان  معصوم علیه السلام قرائت کرد و ار فیض عبارات آن بهره برد و فضای جان را به نور جانان روشن کرد .

حبل متین شرحی دلنشین است بـر این زیارت بلند و ارجمند،‌با بیان شیوا وخامه ی جان پرور مرزبـان ولایـت ، معلم هدایت عالم خلیق و آمـوزگـار اخـلاق ، آیـت الله سیـد محمد ضیـاءآبادی «مد ظله العالی» است.



   برای گوشی های اندروید

زندگی سیاسی امام هادی (ع)

در وصف دنیا
«الدنیا سوق ربح فیها قوم و خسر آخرون».
«دنیا بازاری است که گروهی در آن سود برند و گروهی دیگر زیان بینند».

زندگی سیاسی امام هادی (ع)
نویسنده: سید محمد امام جزائری

امام دهم از امامان دوازده گانه شیعه امامیه، علی بن محمد (علیهما السلام)، ملقّب به نقی و هادی است. آن حضرت همانند پدر خود در سنین کودکی (هشت سالگی) به امامت رسید. ایشان در دوران ۳۳ ساله امامتش با شش خلیفه عباسی معاصر بود. از میان این شش خلیفه، تنها منتصر بود که بعد از ظلم و ستم بی اندازه پدرش متوکل، رفتاری همانند عمر بن عبدالعزیز (از خلفای اموی) را از خود به نمایش گذارد، ولی خلافتش فقط شش ماه تداوم یافت و خلیفه بعدی (مستعین) ستم بر مردم، خصوصاً بر علویان را از سر گرفت.
در دوران امام هادی (علیه السلام)فشار زیادی بر علویان وارد گردید همین امر قیام های متعددی را علیه خلفای عباسی برانگیخت؛ امام برای رعایت تقیّه، هیچ یک از آن قیام ها را تأیید نکرد. از میان خلفای ششگانه معاصر امام هادی (علیه السلام)، متوکل در دشمنی با اهل بیت مشهورتر بود. وی حدود پانزده سال حکومت کرد و بیش از سایر خلفا، معاصر امام دهم بود، در این مقاله شیوه های برخورد امام هادی (علیه السلام)با متوکل آمده است.

شیوه های مقابله امام با دشمنان

۱٫ بهره گیری از تقیّه

مواجهه فکری و عملی امام چهارم تا امام یازدهم، براساس «تقیّه» بوده است و هر چه فشار خلفای ستمگر بر علویان و شیعیان بیشتر می شد، تقیّه نیز ضرورت بیشتری پیدا می کرد. یکی از دوران های سخت شیعیان، دوران امام هادی (علیه السلام)بود. خلفای این دوره غالباً فرماندار شهرها را از دشمنان علویان بر می گزیدند و از جمله این افراد، عمر بن فرج رخجی بود که به فرمانداری مکه و مدینه برگزیده شد. در چنین شرایطی امام، شیعیان را به تقیّه دعوت می کرد. از امام حسن عسکری (علیه السلام)نقل شده که می فرماید:
شخصی نزد امام هادی (علیه السلام)آمد و گفت: ای فرزند رسول خدا ! امروز به عده ای از عوام این شهر گرفتار شدم، آنان مرا گرفتند و گفتند: آیا به امامت ابوبکر بن ابی قحافه اعتقاد نداری؟ من ترسیدم و خواستم بگویمک نه ، از باب تقیّه گفتم: آری. یکی از آنان دست خود را بر دهانم گذاشت و گفت: تو دروغ می گویی، به آنچه من می گویم، پاسخ بده. گفتم: بگو گفت: آیا باور داری که پس از رسول خدا، امام به حق و عادل، ابوبکر بن ابی قحافه است و علی در امامت حقی نداشته است؟ من گفتم: بله، ولی یکی از چهارپایان خود را در نظر گرفتم. گفت: من قانع نمی شوم، مگر آنکه بگویی: سوگند به خدایی که هیچ معبود به حقّی جز او نیست، ابوبکر بن ابی قحانه، امام است. گفتم: سوگند به خدایی که هیچ معبود به حقّی جز او نیست که چنین و چنان صفات دارد، ابوبکر بن ابی قحافه، امام است و از آن سخن، امام پیروانش را که امامت او را باور دارند، در نظر گرفتم. آنان پذیرفتند و پاداش نیک به من دادند و رها شدم، اینک حال من نزد خدا چگونه است؟
امام هادی (علیه السلام)فرمود: فرمود: بهترین حال است. خدا به خاطر رفتار نیک تقیّه، همراهی با ما در «اعلی علیین» را برای تو واجب کرد.(۱)
اگر چه امام هادی (علیه السلام)در حال تقیّه بود، ولی مانند سایر امامان با حاکمان جور زمان خود به طور غیر مستقیم مبارزه می کرد، بی آنکه حساسیّت دستگاه عباسی را متوجه خود کند.

۲٫ نهی از یاری حکومت عباسی

امام در فرصت های مناسب، با نامشروع معرفی کردن حکومت عباسیان، مسلمانان را از هرگونه همکاری با آنان- مگر در موارد ضرورت – برحذر می داشت و با این کار چهره این حاکمان ظالم و فاسد را برای مردم بیشتر آشکار می کرد. گاهی امامان، خصوصاً از زمان امام هفتم به بعد، به برخی از شیعیان اجازه می دادند که وارد مناصب حکومتی شوند و این زمانی بو که آنها از کفایت لازم برخوردار بودند و می توانستند در مناسبت های مختلف به شیعیان کمک کنند. در این زمینه نقل شده است:
محمد بن علی بن عیسی- از کارکنان دولت عباسی- نامه ای به امام هادی (علیه السلام) نوشت و پرسید: نظر شما درباره کارکردن برای بنی عباس و پول گرفتن از آنان در مقابل کار چیست؟ امام در پاسخ فرمود: آن مقدار از همکاری که به جبر و زور صورت گرفته، اشکال ندارد و خداوند عذرپذیر است، ولی در غیر این موارد، ناروا و ناپسند است و در شرایط ناگزیری، اندکش بهتر از افزودنش است.
او دوباره برای روشن تر شدن مطلب، به امام می نویسد که انگیزه اش از همکاری با آنان فقط یافتن راهی برای ضربه زدن به آنها و تشفی خاطر است. امام پاسخ می دهد: در چنین صورتی همکاری با آنها نه تنها حرام نیست، بلکه پاداش نیز دارد.(۲)

۳٫ هدایت شبکه وکالت

به دلیل شرایط سخت این دوره، ارتباط مستقیم امام با شیعیان ممکن نبود؛ لذا شبکه «وکالت» می توانست بهترین راه ارتباطی حضرت با پیروان خویش باشد. یکی از اهداف این شبکه، آگاه سازی سیاسی مردم از سوی وکلای امام هادی (علیه السلام)بود. وکلای حضرت به تدریج تجربیات ارزنده ای را در سازماندهی شیعیان در واحدهای جداگانه به دست آوردند.(۳)
گزارش های تاریخی متعدد نشان می دهد که وکلای شیعیان را بر مبنای نواحی گوناگون به چهار گروه تقسیم کرده بودند: نخستین ناحیه، مدائن و عراق (کوفه) را شامل می شد. ناحیه دوم، شامل بصره و اهواز بود. ناحیه سوم، قم و همدان بود و ناحیه چهارم، حجاز، یمن و مصر را در بر می گرفت.(۴)

تبعید امام هادی (علیه السلام)به سامرا

پیشتر به سخت گیری های متوکل در برابر علویان اشاره شد و در اینجا لازم است ابتدا درباره برخورد وی با امام هادی (علیه السلام)مطالبی ذکر کنیم و سپس به اقدامات امام بپردازیم.
اولین برخورد متوکل با امام هادی (علیه السلام)، خارج کردن حضرت از مدینه و آوردن ایشان به سامرا (محل خلافت متوکل) است. متوکل با تقلید از روش مأمون که امام رضا (علیه السلام)را به محل خلافت خود؛ یعنی خراسان کشاند، امام هادی (علیه السلام)را به سامرا آورد تا بدین وسیله رفت و آمدهای امام را کنترل کند. یحیی بن هرثمه(۵) که مأمور انتقال دادن امام به سامرا بود، می گوید:
مردم با شنیدن این خبر، ناله زدند و در این کار چنان زیاده روی کردند که تا آن زمان، مدینه چنین وضعی به خود ندیده بود.
آنها بر جان امام هادی (علیه السلام)می ترسیدند. برای آنها قسم خوردم که من هیچ دستوری برای رفتار خشنونت آمیز با امام هادی (علیه السلام)را ندارم و هیچ خطری امنیت آن حضرت را تهدید نمی کند.(۶)
این قضیه بیش از هر چیز، اوج محبوبیت امام دهم را نشان می دهد. متوکل به رغم تمام جسارت هایش به شیعیان، در ظاهر امام هادی (علیه السلام)را محترمانه به سامرا آورد و علت این امر، محبوبیت زیاد امام در میان مردم و ترس متوکل از تحریک احساسات آنان بود. امام اگر چه به سامرا سفر کرد، اما بعدها فرمود: «مرا با جبر و اکراه به سامرا آوردند».(۷)
امام هادی (علیه السلام)پس از سفر اجباری به سامرا تا پایان عمر شریف خود؛ یعنی بیست سال در این شهر به سر برد. شیخ مفید با اشاره به اقامت اجباری امام هادی (علیه السلام)در سامرا می نویسد: آن حضرت به ظاهر مورد احترام خلیفه بود، ولی در باطن علیه آن حضرت دسیسه کرد که البته هیچ یک از این نقشه ها در عمل موفق نبود.(۸)

نمونه هایی از اقدامات متوکل

امام (علیه السلام)دوران اقامت اجباری اش در سامرا را به ظاهر آرام اما تحت نظارت کلی خلفای عباسی بود و متوکل گاهی بنابر غرض هایی، امام را احضار می کرد. رفتار امام با شکیبایی همراه بود و آن حضرت می کوشید که جان شیعیان و خودش حفظ گردد. نمونه هایی از اقدامات متوکل و رفتارهای امام (علیه السلام)را ذکر می کنیم.

۱٫ سؤال از تفسیرآیه

متوکل دریافته بود که از نظر امام (علیه السلام)آیه (وَ یَومَ یَعضُّ الظَّالِمُ علی یدیهِ یقولُ یا لیتنی اتَّخذتُ مع الرَّسُولِ سبیلاً)؛ (۹) «و به خاطر بیاور روزی را که ظالم دست خویش را از شدت حسرت به دندان می گزد و می گوید: ای کاش! با رسول خدا راهی برگزیده بودم». اشاره به برخی از خلفاست از این رو، به فکر سوء استفاده از این مسئله افتاد و خواست با مطرح کردن آن، حضرت را در مقابل «اهل حدیث» قرار دهد.(۱۰) به همین جهت زمانی که افراد زیادی در مجلس بودند، درباره مصادیق این آیه از امام هادی (علیه السلام)سؤال کرد. امام با هوشیاری و رعایت اصل تقیّه فرمود: منظور دو نفر هستند که خداوند از آنها به کنایه سخن گفته و با عدم تصریح به نامشان، برآنان منّت نهاده است. آیا خلیفه می خواهد آنچه را که خدا مخفی نگاه داشته، در اینجا بر ملا کند؟ متوکل گفت: نه. (۱۱) به این ترتیب امام، متوکل را در رسیدن به هدف، ناکام گذاشت.

۲٫ دعوت به نوشیدن شراب

متوکل گاهی دستور می داد که خانه امام را به دقت بازرسی کنند و مأموران هر بار با دست خالی بر می گشتند، اما متوکل باز هم نگران بود و احساس خطر می کرد. برای مثال، یک بار نزد متوکل از امام هادی (علیه السلام)سعایت کردند و به او گفتند که در منزل امام، اسلحه و نوشته و اشیای دیگری است که از شیعیان قم به او رسیده است و او عزم شورش بر ضد حکومت را دارد. متوکل گروهی را به منزل آن حضرت فرستاد و آنان شبانه به خانه او هجوم بردند، ولی چیزی به دست نیاورند. امام را در اتاقی تنها دیدند که در به روی خود بسته است و جامه پشمین بر تن دارد و بر زمینی مفروش از شن و ماسه نشسته و به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است. امام را با همان حال نزد متوکل بردند و به او گفتند: در خانه اش چیزی نیافتیم و او را رو به قبله دیدیم که قرآن می خواند. متوکل با بی شرمی منحصر به فرد خود، جام شرابی را که در دست داشت، به آن حضرت تعارف کرد! امام سوگند یاد کرد و گفت: گوشت و خون ما با چنین چیزی آمیخته نشده است، مرا معاف بدار! او دست بر نداشت و گفت: شعری بخوان. امام فرمود: کمتر شعر می خوانم.
اما متوکل اصرار ورزید و آن حضرت شعری را برای او خواند که ما ترجمه قسمتی از آن را ذکر می کنیم:
«بر بلندای کوه ها، شب را به سحر آورند؛ در حالی که مردان چیره و نیرومندی از آنان پاسداری می کردند، ولی قله ها نتوانستند آنان را (از خطر مرگ) برهانند.
آنان پس از مدت ها عزتمندی، از جایگاه های امن به زیر کشیده شدند و در گودال های (گورها) جایشان دادند. چه منزل و آرامگاه ناپسندی!…
چه خانه هایی ساختند تا آنان را از گزند روزگار حفظ کند، ولی سرانجام پس از مدتی، این خانه ها را ترک کردند و به خانه گور شتافتند!
چه اموال و ذخایری انبار کردند، ولی همه آنها را رها ساختند و رفتند و آنها را برای دشمنان خود واگذاشتند!
خانه ها و کاخ های آباد، به ویرانه ها تبدیل شدند و ساکنان آنها به سوی گروهای تاریک شتافتند!»
شعر امام چنان تأثیری گذاشت که متوکل به سختی گریه کرد؛ به طوری که ریش او خیس گردید و سایر حضار نیز گریستند. متوکل دستور داد بساط شراب را جمع کنند و چهار هزار درهم به امام تقدیم کرد و آن حضرت را با احترام به منزل باز گرداند! (۱۲)

۳٫ رفتار تحقیرآمیز با امام

متوکل کینه عجیبی به علویان داشت و جنایات زیادی را بر آنان روا داشت و اگر ترس از شورش مردم نبود، چه بسا امام هادی (علیه السلام)را در ابتدای خلافتش به قتل می رساند، اما وقتی که به قتل رساندن امام را صلاح ندید، هر از چند گاهی سعی می کرد امام را تحقیر کند و او را بیازارد. او روزی امام را مجبور کرد تا مانند رجال دربارش (وزیران، امیران، نیروهای نظامی و دیگر اطرافیان) لباس های فاخر بپوشد و خود را در بهترین شکل و قیافه بیاراید و مانند دیگران در رکاب متوکل- که سوار اسب حرکت می کرد- پیاده راه برود. تنها کسی که از پیاده رفتن در برابر خلیفه مستثنا بود، فتح بن خاقان، وزیر کینه توز وی، بود که او نیز مانند متوکل سواره می رفت. امام در این ماجرا، مظلوم واقع شد و در عین حال توان انتقام از متوکل را نداشت؛ چرا که او خلیفه بود و امام در سامرا غریبانه زندگی می کرد. حضرت در چنین شرایطی باید چه شیوه ای را در مواجهه با متوکل به کار می گرفت؟
ایشان رفتار پسندیده و عبرت آموزی را از خود بر جای گذاشت و وقتی یاوری به جز خدا در مقابل متوکل جبّار ندید، شروع به خواندن «دعای مظلوم بر ظالم» کرد.(۱۳) امام هادی (علیه السلام)در این دعا از خدا که فریادرس مظلومان است، می خواهد که حق او را از سلطان جائر (متوکل) بگیرد و رشته پادشاهی آن متکبر را پاره کند و او را هلاک و رسوا سازد. خدای متعال نیز دعای امام را اجابت کرد و متوکل در اوج قدرت و غفلت از یاد خدا و طبق گفته امام که دو روز قبل از مرگ وی، کشته شدن متوکل را پیش بینی کرده بود، پس از اینکه متوکل دستور قتل امام را به سعید بن حاجب داد، مورد حمله شبه ترکان قرار گرفت و در خانه اش به قتل رسید.(۱۴)
آری، از خداوند قادر که تمام قدرت ها به دست او است، جز این انتظار نمی رود که دعای عبد صالحش را به اجابت برساند. امام بدین طریق به مظلومانی که دستشان از تمام اسباب دنیوی کوتاه است، فهماند که به نیروی ماورای بشری پناهنده شوند و شکوائیه خود را از ظالم به خدا عرضه کنند؛ چرا که فقط او قادر حقیقی است و در یک لحظه می تواند قدرت هر کس را بگیرد و قوی را ضعیف گرداند.

حساسیت امام به حفظ جان شیعیان

متوکل که کینه عجیبی از امام هادی (علیه السلام) و سایر علویان داشت، با اینکه امام را از مدینه به سامرا کشانده بود و ایشان را تحت نظر داشت و شهر سامرا مانند زندان برای امام بود، ولی پای خود را از این هم فراتر گذاشت و دستور داد آن حضرت را زندانی کنند. صقر بن ابی دلف می گوید:
هنگامی که امام هادی (علیه السلام)را به سامرا آوردند، رفتم تا از حال او جویا شوم. چون به خدمت امام رسیدم، حضرت را در حالی دیدم که روی حصیر نشسته و در برابرش قبری حفر شده است. سلام کردم. فرمود: بنشین! نشستم. پرسید: برای چه آمده ای؟ عرض کردم: آمده ام از حال شما خبری بگیرم. در این هنگام به قبر نظر کردم و گریستم. فرمود: گریان مباش که در این گرفتاری، آسیبی به من نمی رسد. من خدا را سپاس گفتم، آن گاه از معنای حدیثی پرسیدم، امام جواب گفت و سپس فرمود: مرا واگذار و بیرون رو که بر تو ایمن نیستم و بیم آن است که آزاری به تو برسانند.(۱۵)
این ماجرا، اهمیت حضرت به شیعیان را نشان می دهد و امام در موارد مختلفی به پیروان گوشزد می کرد که مراجعات فراوان نکنند و دیدار خود را با امام به حداقل برسانند.

امید بخشی به شیعیان

امام در برابر با مشکلات عظیمی که از خلافت سلاطین بر شیعیان وارد می شد، از آنان پشتیبانی می کرد. آن حضرت با بهره گیری از آگاهی و دانش امامت خویش، شیعیان را با آگاه کردن از آینده، به برچیده شدن بساط ظلم امیدوار می کرد.(۱۶) در این زمینه نقل شده است: مردی از اهالی مداین که گویا از ظلم متوکل به تنگ آمده بود، از امام درباره مدت حکومت متوکل پرسید. حضرت در پاسخ وی این آیات را نوشت:
«گفت هفت سال با جدیت زراعت می کنید و آنچه را درو کردید (جز کمی می خورید)، بقیه را در خوشه های خود بگذارید ( و ذخیره کنید) پس از آن، هفت سال سخت (و خشکی و قحطی) می آید که آنچه را ذخیره کرده اید، می خورید، جز کمی که (برای بذر) ذخیره خواهید کرد. سپس سالی فرا می رسد که باران فراوان نصیب مردم می شود و در آن سال مردم عصیر (میوه ها و دانه های روغنی ) می گیرند».(۱۷)
همانگونه که امام هادی (علیه السلام) فرموده بود، متوکل در نخستین روزهای پانزدهمین سال حکومتش به قتل رسید(۱۸) و شیعیان فرصت اندکی پیدا کردند.

پی نوشت ها :

۱- بحار الانوار، ج۷۵، ص ۴۰۵، ۴۰۶٫
۲- وسائل الشیعه، ج۱۲، ص ۱۳۷٫
۳- سییره پیشوایان، ص ۵۷۳ و ۵۷۴٫
۴- تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، جاسم حسین، ترجمه: آیه اللهی، ص ۱۳۷٫
۵- یحیی بن هرثمه با مشاهده کراماتی از امام هادی (علیه السلام)سرانجام تحت تأثیر شخصیت عظیم ایشان، شیعه گردید. (بحار الانوار، ج۵۰، ص۱۴۴).
۶- تذکره الخواص، سبط بن جوزی، ص ۳۵۹٫
۷- بحارالانوار، ج۵۰، ص ۱۲۹٫
۸- الارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص ۳۱۱٫
۹- فرقان/ ۲۷٫
۱۰- متوکل برخلاف مأمون، معتزله را سرکوب کرد و اهل حدیث را ارج و قرب نهاد.
۱۱- بحارالانوار، ج۵۰، ص ۲۱۴٫
۱۲- مروج الذهب، ج۴، ص ۱۱٫
۱۳- متن دعای مظلوم، در کتاب «مهج الدعوات»، سید بن طاووس، وجود دارد.
۱۴- کشف الغمّه، ج۳، ص ۱۸۴٫
۱۵- بحارالانوار، ج۵۰، ص ۱۹۴و ۱۹۵٫
۱۶- ر. ک: مجله مبلغان، (مراد ۱۳۸۴)، ص ۳۵، مقاله «مبارزات سیاسی امام هادی (علیه السلام)». ابوالفضل هادی منش.
۱۷- یوسف/ ۴۹-۴۷٫